بهترین آموزشها انواع ترفند انواع مقالات مفید تصاویر کمیاب و..
بهترین آموزشها انواع ترفند انواع مقالات مفید تصاویر کمیاب و..
کاربردهای معمارانه
دیدیم که مباحث عمده دریدا به سال ۱۹۶۷ در فرانسه
منتشر شد ، مدتی طول کشید تا دیکانستراکسیون در جهان آنگلوساکسن با آن سنت
های قوی « تجربه گرایانه » تأثیر بگذارد . ولی به سال ۱۹۷۳ سخن و پدیده ها
و به سال ۱۹۷۶ در باب شناخت دستور زبان و حتی به سال ۱۹۷۸ نوشتار و تفاوت
به این زبان ترجمه شد و انتشار یافت .
Hypo Bank a Tavagnacco
اما دریدا مدافعی سرسخت داشت و او پال دمن استاد علوم
انسانی دانشگاه ییل بود . وی حتی از سال ۱۹۷۱ این نظر دریدا را به موطن
خود ( آمریکا ) برد که « زبان در درون خود آبستن انتقادی است که بدان نیاز
دارد . » معنی این سخت البته این بود که نسلی از منتقدان ادبی دانشگاههای
شرق آمریکا ( همان جا که دانشگاه ییل در آن واقع شده ) کارشان و وجودشان
به عنوان نویسندگانی که درباره نوشتار می نویسند توجیه پذیر می باشد !
از این رو ، دیکانستراکسیون جانشین فرساخت گرایی که
میان روشنفکران مد بود شد - دست کم در میان دانشگاههای شرق ایالات متحده -
این مطلب ممکن است آشکار سازد چرا فیلیپ جانسن با برقرار ساختن رابطه با
دیکانستراکسیون در میان روشنفکران معمار کوشید سطح فرهنگی ایشان را اعتلا
دهد .
اما راستی چه چیز در معماری موجود است که بتوان آن را وا ساخت یا فرو ریخت؟ معنوی لغوی deconstruct ؟
واسازی متن های معماری
مگر نه این است که دیکانستراکسیون موضوعی ادبی است -
و چنان که دریدا اصرار می ورزد - سر کارش با متن های نوشته است . از این
رو شاید لازم باشد به کند و کاو واسازی متن های معماری بپردازیم ، مثلاً
از ویترویوس تا لکربوزیه و تا رابرت ونتوری و پس از وی ، تا تناقض گوئی
های درونی هر متن رادریابیم . ما ممکن است آنها را به محک معیارهایی که
دریدا به دست داده است ( اصل و نسب گرایی ، واژه گرایی ، آوا گرایی و
انتتئلژی و جز آنها ) بزنیم و آن ها را واسازیم تا ببینیم چگونه این
معیارها در نوشته های معماری نفوذ یافته اند . در روند این واسازی ، ممکن
است به اجزای تفصیلی نیز بپردازیم - به لگو ها به «تضادهای دو گانه » به «
درک مبتنی بر حواس » و یا « مبتنی بر دانایی » ، به « معنی گر » و «معنی
شده » ، به « درون » و « برون » ؛ به « مکمل ها » ، به « تأخیر انداختن »
به « تفاوت » و به تفاوتی که دریدا از آن صحبت می کند و جز آنها ، آنها را
به مفاهیم معماری ربط دهیم تا ببینیم تا چه اندازه در این روند ، دریدا ،
مانند آنها ، تاب تحمل می آورد و باقی می ماند !
چنین کاری را تاکنون غیر دریدائیها کرده اند . فی
المثل ، این ایده اساسی معماری را در نظر بگیرید : معماری اساساً عبارت
است از فضای داخلی . چنان که فن دفن نشان می دهد (۱۹۷۸) چنین فکری ، سابقه
دیرین دارد و به تاریخی مدت ها پیش از ویترویوس باز می گردد . به فیلسوف
چینی لائو - تزو که در قرن ششم ق . م . نوشت :
از توده ای گل قایق می سازیم :
فضای تهی درون قایق است که مورد استفاده قرار می گیرد .
برای یک اتاق در و پنجره می سازیم ؟
اما به سبب این فضاهای خالی ، اتاق قابل زیست می شود .
Psycho House at MIT
فرنک لوید رایت از این گفته نتیجه گرفت و خود از آن
کوتاه تر نیامد : « فضاهای داخلی واقعیت ساختمانند . » فن دفن ۹۰ مثال را
بر اساس این نقطه نظر گردآوری کرده است . همچنین برونو زوی کتاب تاریخ فوق
العاده نیکوئی تحت عنوان معماری یعنی فضا ( ۱۹۵۷ ) به رشته نگارش درآورده
است . با این همه راجر اسکراتن تمام این نقطه نظرهای تاریخی را با یک
پاراگراف واساخت ، هنگامی که نوشت :
به معنی دقیق کلمه ، این نظریه که تجربه معماری تجربه ای در ایجاد فضا است ، آشکارا ، غیرقابل دفاع است .
اگر فضا این چنین توجه ما را به خود بخواند ، نه تنها
قسمت اعظم فعالیت معمار مصروف ساختن تزییناتی می شود که فایده ای بر آنها
مترتب نیست ، بلکه اساساً مقصود از معماری را نمی توان به آسانی دریافت .
اگر ساختمانی درمیدان سنت پیتر رم موجود نبود ؛ یعنی اگر این میدان گشوده
بود و ما در آن به تماشا می ایستادیم ، تمام فضاهای جدا از یکدیگری که در
آن محصور شده اند به تجربه بصری ما می آمدند . تنها تفاوت ] تفاوت بین این
وضعیت فرضی و وضعیت حاضر [ در این است که در این تجربه ، ساختمان هایی که
برامانته و میکل آنژ بر گرد این میدان ساخته اند وجود نمی داشت تا احساس
مستقیم و نابی که حاصل تماشای آنها است با کیفیتی که حاصل ذات این فضاها
است تداخل کند .
اما به راستی مطلب بیش از این درخور امعان نظر است .
برای زوی ، « جوهر » معماری در «عواملی که در فضا سر بر می دارند و محیط
دید ممکن را تعریف می کنند نهفته است و نه در فضایی خالی که در آن این دید
امکان پذیر می گردد » . به بیان دیگر ، ] معماری [ در نمای ساختمان هایی
فرصت بروز می یابد که فضا را محصور می کند و نه در خود فضا ، ولی این
توضیح نیز برای اسکراتن کافی نیست . ساختمان هایی ساده مانند خزانه داری
آترئوس ممکن است واجد هیچ چیز دیگری جز فضایی که چون تندیسی شکل گرفته است
نباشد . اما فضا به تنهایی به هیچ وجه واجد تمام آن چیزهای توجه ما را فی
المثل به کلیسای جامع سنت پل می خواند نیست . به عقیده اسکراتن درآثار رن
چیزهایی دیگر مانند تأثیراتی که وی با سایه روشن ، تزئینات ، نسج ، ملدینگ
پدید می آورد وجود دارد که از « عظمت فضائی » معماری مهم تر است . از این
رو ، برای اسکراتن جوهر معماری در « جزئیات معنی دار » آن نهفته است و این
جزئیات شامل مصالحی نیز می گردد که در ساختمان به کار گرفته می شود .
البته برای دریدا ، اصولاً جوهری از این نوع وجود ندارد . اما بهتر است ما
به واسازی بحث اسکراتن ادامه دهیم و به ابرام بگوییم که علاوه بر وجود
چیزی مانند سنگ ، آجر ، چوب یا هر چیز دیگر در اجزائی که وی ازآن صحبت می
دارد باید چیزی مانند دیوار ، سقف ، تاق ، جرز ، ستون یا تیر وجود داشته
باشند تا این اجزاء بر آنها استوار گردد و معماری جوهر یا معنا پیدا کند .
یا واضح تر ، تنها هنگامی که سقف تیر و ستونی موجود است که فضائی را محدود
می کند ، می توانیم بگوییم به معنی واقعی کلمه معماری پدید آمده است .
وحید محمدی
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 ساعت 11:30 ب.ظ